Sunday, December 21, 2008

تظاهر پنهان

همیشه قبل ِ رفتن به خونهء بابا غسل می کنم.

Tuesday, November 25, 2008

گاو آهن

شوره زارم را که شخم می زنی، گاهی خیش تو به سنگ و خاک سفت شدهء این ده سال، صد سال، هزار سال گیر می کند، همین.

شوره زارم را که شخم می زنی، گاهی تخته سنگ بزرگتری که کنده می شود، زمین که بیشتر درد می گیرد، چشمه آبی جاری می شود، همین.

این زمین گنجی ندارد.

Monday, October 27, 2008

کوچولوی خنک

بعد از تگرگ ِ دیشب کولر رو جمع کردم، شستم، گذاشتم رو بند خشک شه. از سر کار اومدی تاش کنیم بذاریم تو جعبه، تو انباری، تا سال دیگه.

Thursday, October 09, 2008

Gravity

جاذبه عجیب تو
به نسبت مجذور فاصله تشدید می شود...


From Experimental

Sunday, August 31, 2008

لباس ها

من لباس مهمونی ندارم
همه ش سه دست لباسه:
لباس کار؛
لباس دوچرخه سواری؛
لباس کوه؛
ماساژ دادن هم که لباس نمی خواد.
من لباس خیابون گردی ندارم.

Monday, August 11, 2008

گروه خون

همیشه دوست داشتم گروه خون من O منفی باشه.

البته می گن سازگاری هم مهمه!

Thursday, July 31, 2008

Tan Lines

امان از نجابت آفتاب
اگه من جاش بودم همه اون خط ها رو پاک می کردم
که طعم شکلات بده؛ تمام قد

Tuesday, July 29, 2008

فرصت

: دیشب سردت شد که رفتی زیر پتو؟

- نه؛ شبا ناخودآگاه هر چی دم دست باشه می کشم رو خودم.

: حیف شد!

Thursday, July 24, 2008

توجیه

من مطمئنم اینکه قرار نیست کسی رو دوست داشته باشم با اینکه خیلیا رو دوست دارم منافاتی نداره، تو چی؟

Sunday, June 22, 2008

حراج

غیر ِ چندتایی که قیمتی ندارن
و چندتایی که نمی تونم براشون قیمتی بذارم
یک جا، به بالاترین پیشنهاد 
همهء دوستامُ می فروشم.

Monday, June 02, 2008

Disconnected Enough

اين روزا
یه موبایل خاموشم؛
مشترکی که در دسترس نیست؛
شماره ای که در شبکه وجود ندارد؛
خطی که معلوم نیست برای بدهی قطع شده یا طلبکاری؛

این روزا
می خوام همینجوری بمونم...

Saturday, May 24, 2008

طلوع

اول صبح
تمام قد هم در سایهء نشسته ات جا می شوم...

Saturday, May 17, 2008

HOMOPHOBE

آره، من هم از خودم می ترسم!

Saturday, May 10, 2008

BIKE - XV

تو مثل بزرگراه یادگاری، به سمت شمال
یا حتی بدتر
مثل جاده چالوس، تا کندوان، از هر سمتی دلت خواست
سربالا و بی اعتنا

می دونی که، همه شُ پا زده م، یه کم دست نیافتنی تر باش...

Sunday, May 04, 2008

روباه

گفت: به به! چقدر زیبایی!

Tuesday, April 29, 2008

سُک سُک

... 18؛ ...19؛ ...20؛ بیام؟
.
.
.
ایندفعه کجا قایم شدی؟
زیر اون همه کار همه روزه که تمومی نداره؟
لا به لای شلوغی این همه دوست از همه تیپ؟
پشت برنامه های ورزش و تفریح و علافی هر شب و هر آخر هفته؟
زیر نقاب خنده و حرف و نوشته و تیکه ها؟
...

من این بازیُ نمی بازم؛ می دونم کجایی، پیدات می کنم!

Wednesday, April 16, 2008

Soulmate

چیزی که زیاده تو دنیا آدمه
تویی که کمی، یه دونه ای، گاهی وقتا اصلا نیستی...

****

Saturday, April 05, 2008

سرقت 57 دقیقه ای

- مامان ساعت نزدیک هفته. دیگه باید راه بیفتم.

: زود نیست؟

- حرکت قطار فکر کنم دور و بر هشت باشه، تا دوستمُ پیدا کنم و بلیتُ ازش بگیرم و سوار شم نیم ساعتی وقت می بره، بهتره زودتر راه بیفتم که یه هو به ترافیک نخورم جا بمونم...

***
...قطار هشت و بیست راه میفته، با دوستم ساعت هشت قرار دارم، اگه اومده باشی دنبالم سه دقیقه دیگه سر کوچه می بینمت...

Thursday, March 27, 2008

BIKE - XIV

زمین و جاده و هوای فرحزاد که گلی و برفی و سرد بود حالا سفت و خشک و مطبوع -هر صبح- دعوت به عبور می کنه.

بهاره باز

Friday, March 21, 2008

Brief Touch

نه در سطح پوست
در حد کرک و مو
بین ساعد، و بازو

کافیه

Saturday, March 15, 2008

تو را دوست دارم

چون لحظه ی شوق
در گشودن هدیه ای که نمی دانم چیست....

برگرفته از عاشقانه های ناظم حکمت

Monday, February 18, 2008

ریسک

ببینم

اصلا تو اون عالم بی خبری کی می تونست تضمین بده که صدای نفسهامون بلندتر از صدای پایی که مثلا باید خبر از نزدیک شدن کسی یا دردسری می داد توی راهروهای به خیالمون خالی غروب دانشکده تون* نپیچه؟

* دانشکده فنی دانشگاه چمران اهواز

Monday, February 04, 2008

آشنا

: سلام هم کلاسی
- سلام. هم کلاسی؟
: هم کلاسی که نه، هم مدرسه ای
- ...
: که خیلی وقت پیش -از یه راه دیگه هم- آشنا شدیم

- ...
: یعنی یادت نمیاد؟

- ...
: بابا اسمم ...، دیگه چی بگم که بشناسی؟
- شناختم، وقتی گفتی "هم مدرسه ای"!
: اینقدر بی سر و صدا؟
- آخه عادت کرده م سرصدا ها رو....
: تو دلت بکنی!

اسم "آدم آهنی" -گرچه یادش نبود- یادگار همین هم مدرسه ایه

Tuesday, January 29, 2008

الف

با "الف" شروعش می کنم
روی عرق سرد شیشه

امید...؟ امیر...؟ ا...؟
نه!
آرامش...؟ آرزو...؟ آ...
نه!

قبل از اینکه یخ کنم
با "الف" تمومش می کنم

Thursday, January 17, 2008

مساله پس چیست؟

هم صبح ِ نبودنت خوش گذشت هم عصر ِ بودنت

یادم باشه این پستُ یه دو هفته ای دیر نوشتم.

Saturday, January 05, 2008

رشد

Growth...

دیدی ترس نداشت؟
نداشت؟