نه سال و خورده ای پیش
شب!
تو: ترانه
من: آهنگ
سکوت؛ فریاد
آرامش؛ پریشانی
نور؛ ظلمت
کُنه؛ سطح
و ... او
همه جمعند به هم
ولی اما او
چه می داند که نگاهت چه به من می گوید.
باز هم شب، جهان، هستی، وجود، باز هم تو
این بار بی من
به کجا می روی؟ آنجا؟ برو!
ولی اما نه، بایست! صبر کن من هم بیایم.
نگاه، حرف، صحبت، قرار ... تا کی؟
خسته از رفتن و از آمدنم.
من به حق طالبِ مرغی چو منم.
به خیالِت .... من نه منم؟
این سو: صد قدم احساس
آن سو: یک وجب خنده
و در آنجا
در مرتعِ دل
گاوی به چرا مشغول است
و چه سرخوش، که علف هست تا شکم جا دارد!
...
بهار 77
7 comments:
khastam begam: nakon, jash mimune! didam ahania ke...
چه طولانی! سینا جونم کلی حال کردم وقتی خوندم... باز هم شب، جهان، هستی، وجود، باز هم تو
آدم آهنی چقدر بزرگ شده
my goodness look at him
here is sina
the real one
اون موقع چند سالت بود جیگر؟
احساس رو بنداز دور
Vali Man Hanooz Bozorg Nashodam. Har roozam Mese Noh Salo Khorde'ei pishe. Harroooz!
In Soo hamishe Ehsao aan soo gahi hich nist!!!
Post a Comment