Thursday, December 27, 2007

Homogenizing

همیشه با تو همانسانم که با همه
که نه آنها بفهمند دوستت دارم
نه تو
نه حتی من

Wednesday, December 19, 2007

نه سال و خورده ای پیش

شب!
تو: ترانه
من: آهنگ
سکوت؛ فریاد
آرامش؛ پریشانی
نور؛ ظلمت
کُنه؛ سطح
و ... او
همه جمعند به هم
ولی اما او
چه می داند که نگاهت چه به من می گوید.

باز هم شب، جهان، هستی، وجود، باز هم تو
این بار بی من
به کجا می روی؟ آنجا؟ برو!
ولی اما نه، بایست! صبر کن من هم بیایم.


نگاه، حرف، صحبت، قرار ... تا کی؟
خسته از رفتن و از آمدنم.
من به حق طالبِ مرغی چو منم.
به خیالِت .... من نه منم؟

این سو: صد قدم احساس
آن سو: یک وجب خنده
و در آنجا
در مرتعِ  دل
گاوی به چرا مشغول است
و چه سرخوش، که علف هست تا شکم جا دارد!
...

بهار 77

Tuesday, December 04, 2007

اتوبیوگرافی

طبق معمول ربع قرن پیش قدم به دنیا گذاشتم، از پدر و مادری معمولی، در خانه و شهری معمولی.

با بازی ها، دوستان و تحصیلاتی معمولی سال های معمولی کودکی، نوجوانی و جوانی -تا کنون- سپری شد.

حالا
شغلی معمولی دارم
و معمولا به این فکر می کنم
که به زندگی معمولی خود ادامه دهم
و کاملا معمولی بمیرم.

Tuesday, November 27, 2007

شوت؛ در ارتفاع 1 متر و 65 سانت

بالاخره یه روز
از حرص
آخرای بازی
به جای توپ
تو رو شوت می کنم
در ارتفاع 1 متر و 65 سانت

همچین چیزی 
دهن منُ سرویس می کنه
ولی برای تو...
فقط می شینه تخت سینه ت

می دونی که می تونم
می تونم؟

Thursday, November 22, 2007

!Fast & hot delivery

Saturday, November 17, 2007

می تونم؟

...من می تونم

می تونم وقتی حرف می زنی به صدای باد یا آبنما گوش بدم و وقتی ساکت می شی اصلا هم به حرفات فکر نکنم.

من می تونم

می تونم وقتی هستی سرم رو با مثلا امین یا نیما گرم کنم و وقتی نیستی اصلا هم دلم برات تنگ نشه.

من می تونم...

Wednesday, November 07, 2007

3Some

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشم آید.

Monday, November 05, 2007

BIKE - XIII

دنده و سرعت مناسب.
یادت بره از نفس افتادی
تو که راه به این درازی رو می خوای پا بزنی.

Tuesday, October 30, 2007

Déjà vu

تیزی های توی جیب هام -که مال نوک های کلیدها و چیزهای دیگه ست- مرتب سوراخش می کنن؛ با این حال من سال هاست جای دیگه ای نگهشون نمی دارم.

تیزی های توی ...

Tuesday, October 16, 2007

سرزمین مه 36 درجه

اونجا
هنوز گرمه
همه چی
پوست سوخته
دستِ پوسته پوسته
تن ترکه ای
لبِ ترک ترک
هرچی بگی

Sunday, September 23, 2007

آرایش / آرامش

نمی خوام انتخاب بشم.
می خوام انتخاب کنم.

Friday, September 14, 2007

فیزیک

- آهن، آهنربا که شد جذب آهنربا می شه

: نشه نمی شه؟

- می شه که نشه؟

Thanks to: Think Love

Monday, September 10, 2007

فاصله

وسوسهء یه غلت کوچولو
که نزدیک تر بشم
نه حتی خیلی
اونقدی که نفسش پوست شونه مُ بسوزونه
همین

Saturday, September 01, 2007

خُرما پزون

داغم؛
داغِ داغ؛
اونقد داغ که سینهء پهنِ عصلانی کارون رو هم خیس عرق می بینم.

Wednesday, August 15, 2007

قایم باشک

هه!
منُ بگو!
چه قایم می شدم از دستت.
تو که اصلا نمی بینیم.

Sunday, August 12, 2007

سفلگی

- ببین دوستام کنار جکوزی دارن مخ رفیقتُ می زنن!

گاهی لازمه برا باز کردن سر صحبت دوستاتُ بفروشی!

Monday, August 06, 2007

استخر

هر وقت می رم استخر یاد این میفتم که:

"کنار آمدن با هر ضعفی باعث هدر رفتن صدها فرصت می شود."

با این چشمای ضعیفم!

Friday, August 03, 2007

تردید

: اینی که بستی به دستت معنیش چیه؟

- راستشُ بگم؟

Wednesday, July 25, 2007

...وسوسه

اتاق من دیگه پرده نداره.

Tuesday, July 17, 2007

وسوسه...

وزش باد
و پرده های اتاق همسایه.

Tuesday, July 10, 2007

Permanently On/Off

دلم یه زندگی مسنجری می خواد؛
با قابلیت های Status Message
و Appear Permanently Offline!

Wednesday, July 04, 2007

فرصت

- آدم اگه از یکی بدش بیاد باید چکار کنه، مثلا می تونه زیرابش رو بزنه؟
:آره، چرا که نه.
- اونوقت آدم از خیلیا خوشش نیاد چی؟
: می تونه از یکیشون شروع کنه. مثلا از من.
- از تو خوشم میاد متاسفانه.
: چه فایده. می تونیم فرض کنیم خوشت نمیاد، چیزی عوض نمی شه.
- وا!.
: یادت باشه من این فرصت رو به تو دادم.

Thursday, June 28, 2007

Connection

SMS: مسنجر وا شد؛ بدو بیا!

یه بار مسنجر خواست استراحت کنه ها

Thursday, June 21, 2007

BIKE - XII

دیدی بچه ها لباس نو که براشون می خرن چقد ذوق می کنن؟
دیروز از خرید لباس دوچرخه سواری انقد ذوق زده بودم که خودم خنده م گرفت.
شب، با همون لباسا خوابم برد.

Thursday, June 14, 2007

Broken Bed

از دیشب
لابد هم تو بنیه بیشتر ی داشتی هم تختت
سه سال پیش
که فقط به فکر بودی

Sunday, June 10, 2007

قرار

می رم بخوابم؛ بیا به خوابم

Wednesday, June 06, 2007

امید

بعضی صبح ها
به هوای نظم کاتوره ایِ کیپ تا کیپِ مترو پا می شم. 

Sunday, June 03, 2007

پا به پا

واسه تکون های قطاره که پای من به پای تو می خوره، باور کن.

....

اینهمه این پا اون پا نکن؛ اگه بخوای تا آخرش پا به پات میام، باور کن.

Monday, May 28, 2007

رفت

و من از زرنگی
که ببینه و نبینم
طوری ایستادم که چراغ های ترمینال جای صورتش رو گرفته بود
روی شیشه اتوبوس

Wednesday, May 23, 2007

غرابت

کوه رفتن با شوهر همسایه؛

کجاش غریبه؟

Friday, May 11, 2007

سردرد

: خیلی حال می ده وقتی آدم حالش بده تو نور ملایم  یه مسیر طولانی رو قدم بزنه.

- و بیشتر حال می ده وقتی آدم یه جوریه تو نور تاریک یه مسیر طولانی رو دراز بکشه.

Friday, April 27, 2007

تولد جرقه ها

توی تاریکی های اون زیر
نفهمیدم
که من پتو رو بار دار کردم یا پتو من رو

آهای!
کس دیگه ای اینجا نیست؟

Sunday, April 22, 2007

کسادی

آخرین بازمانده ای که گمونش می رفت از تو خیابونا جمعم کنه هم شونه خالی کرد و من دست خالی برگشتم. هنوز شب به نیمه هم نرسیده.

Monday, April 16, 2007

BIKE - XI

بهار
فصل جفت گیری گربه ها
و فصل دوچرخه سواری بچه هاست
من، برای تا این بهار
دنبال یه گربه‌ی دوچرخه سوارم

Sunday, April 08, 2007

کوه - جاذبه

: جاذبه اشتباه نمی کنه!

- هر جاذبه ای؟

Thursday, April 05, 2007

کانگارو

یه کیسهء همیشه می خوام
که هر چیُ بخوام توش قایم کنم
یواشکی!

Monday, April 02, 2007

خط خطی

جای بعضی چیزا اینجا که هیچ، توی ذهن هم نیست.

Wednesday, March 21, 2007

باز عید

باز عید
دید و بازدید
رختای جدید
آدمایی که هزار سال
...

باز عید
دید و بازدید
حرفای جدید
زخمایی که هزار سال
...

باز عید
دید و بازدید
امیدهای جدید
ترسهایی که هزار سال
...

برای عید فطر بود، یرای این عید هم هست؛ اصلا عیدها همه یه جورن.

Sunday, March 18, 2007

BIKE - X

فرجام: تا رسالت راهی نیست.
رسالت: تا شریعتی راهی نیست.
شریعتی: تا میرداماد راهی نیست.
میرداماد: تا ولیعصر راهی نیست.
ولیعصر: تا نیایش راهی نیست.
نیایش: تا علامه راهی نیست.
علامه: تا سرو راهی نیست.

بایک های VII تا IX رو آلفو مصادره کرده.

Friday, March 16, 2007

حجم

هی پسر!
فکر نمی کردم رو یه تشک جا بشیم، به این راحتی.

Wednesday, March 07, 2007

معیار

- این دوست من خیلی پسر خوبیه.

: آره احتمالا، چون من خوشم نیومد!

- پس یعنی من بدم؟

: خیلی!

Monday, March 05, 2007

تحمل

جانا  دل  تو  گر شکند گو  شکند
نشکستن دل دل مرا می شکند

Wednesday, February 28, 2007

کربن 14

  • عمق شیار خراش ناخن
  • کبودی جای دندان
  • سرخی رد فشار انگشتان
  • ...

بالاخره یه راه مطمئن واسه محاسبه قدمت حضورت پیدا می کنم.

Sunday, February 25, 2007

از کی تا حالا ...؟!

هی! آهنی!

از کی تا حالا از اینکه یکی بگه "لباستُ تنت کن سرما نخوری" قند تو دلت آب می شه؟!

Thursday, February 22, 2007

من هیچ، من نگاه

گلبرگ های خشک
تردید دست سست
ترس از پس از تماس:
پایان کار گل

باتشکر از پاسپارتو

Thursday, February 15, 2007

گارانتی

الو ...

مرکز خدمات و پشتیبانی ...؟

ببخشید این گلی که برای من آورده بودین داره پژمرده می شه، سرویس گارانتی شما شامل این مورد نیست؟

Monday, February 12, 2007

اعتراف

استادتون راست می گفت که این مساله دو سه ساعت بیشتر کار نداره.

اما برای تا دیر نگه داشتنت بهونهء دیگه ای نبود.

Thursday, February 08, 2007

ستون فقرات

باز باید بیام پیشت تا مهره هامُ بشمری.

مطمئنم یکی دو تاش کم شده.

Monday, February 05, 2007

سفرنامه - اهواز

* از میوه فروشی سه کیلو موز و هویج گرفتم. نگاه چپ چپ فروشنده منُ از خرید خیار منصرف کرد.

* دیوونه! شش صبح چه وقتِ قراره؟ بابا حق داره چپ چپ نگاه کنه.

* از دستی تو کافی نت انقد سر و صدا می کنی که اون پسره چپ چپ نگامون کنه؟

* من عجله دارم به موقع برسم پیشت. وانمی ایستم که دختره از موبایل من استفاده کنه؛ حتی اگه چپ چپ نگاه کنه. طلبکاره مگه؟

* تا چشم هم کوپه ای از ال.سی.دی تلویزیون به سمت چپ روی چشمم بلغزه چشمم فرصت داره از چشمش به سمت چپ روی ال.سی.دی تلویزیون بلغزه. پس -بی نگرانی-: نگاه می کنیم.

Thursday, February 01, 2007

نخل و باد

باد آشفته و بی لونه شده
عاشق نخل دمِ خونه شده
بیچاره سر توی گوشم می ذاره
دیوونه همدم دیوونه شده

اهواز - شبِ طوفانی

Friday, January 26, 2007

قطع عضو

یکی از کلافه گیهای قطع عضوی ها، احساس خارش در عضو قطع شده ست که کاریش هم نمی شه کرد.

من هم -گاهی- فکر می کنم دلم می خاره!

Friday, January 19, 2007

پ خ ش   و   پ ل ا

مث اسباب بازیای بعد از ظهرای بچه گیم
همه جا پخشم این روزا

Tuesday, January 16, 2007

بهداشت

 آب شرب کاملا بهداشتی است. یخ با آب در تماس نیست و در جداره دوم تانکر آب را سرد می کند.

این نوشته روی تانکر آبِ حرم، شباهت عجیبی به مدل بهداشت روانی آدم آهنی داره!

Sunday, January 14, 2007

سفرنامه - مشهد

پنج شنبه

14:30- داداش کوچولو! اینهمه راه اومدنم یکیش به خاطر این بود که از نزدیک ببینی به کاهدون زدی.

17:30- گمونم امشب یه خونه بهشتی طلبکار شدم. کل زمانِ دو نماز، حتی بین نمازها و موقع دست دادن، به بغل دستیم نگاه نکردم.

جمعه

17:00-شلوار آدم که بیخود جر نمی خوره! اینجا قزوینه یا مشهد؟

18:00-  ...ای دیدن تو دین من...

 19:00- یه  cK جدید. شاید این بار به مذاق پیکِ پیتزایی خوش بیاد.

شنبه

14:30- چاقو بدوقتی دستمُ برید. نفهمیدم این کفاره گناهی بود یا حواس پرتی نگاهی. آخه قصه ما یوسف نداشت.

17:30- امشب خونه بهشتی اصلا صرف نمی کنه!

23:00- وسایل نقلیه بزرگ دارن برام دردسرساز می شن. بعد از راننده اتوبوس دو سال پیش، امشب دلم رئیس قطار خواست. یحتمل بعدی کاپیتان کشتی باشه.

23:30- اون حقه قدیمی برای دور کردن پلیور و لباس های اضافی از تن سوژه مورد نظر باز هم گرفت. اصلا ردخور نداره.

24:00- تاریکی کوپه؛ روشنی موبایل؛ منظره تاریک و روشن لباس و تن، حاصل از ترفندهای ناب؛ خوابی که از خستگی بی اجازه به چشم میاد.

Monday, January 08, 2007

Howl's Moving Castle

 : هاول! تو چندتا اسم داری؟
- اونقد که بتونم آزاد زندگی کنم!

از داستان های جادوگری فقط از Oz خوشم اومده بود، این هم اضافه شد.

Friday, January 05, 2007

هتسخ رسپ

شب جمعه؛
از 00:00 تا 07:00؛
آرشیو پسر خسته؛
از آخر تا اول؛

همهء شب -ناخوانده- مهمان خشایار بودم باز.

پاتوق

دوست دارم پاتوقت باشم نه خونه ت
دوست داری؟

Wednesday, January 03, 2007

دیدگاه

: ببین قطره بیچاره برای این که ثابت کنه از اینجا رد شده داره از جونش مایه می ذاره.

- دمش گرم!

Monday, January 01, 2007

قساوت

تو این سرما
انقد بیرون بمون
که انگشتات یخ کنه
بعد بیا تو
دستتُ از بالای گردنم
روی مهره های پُشتم سُر بده!