که چی؟
در رو قفل می کنی، که کسی پیش ما نیاد
پرده رو می ندازی، که کسی ما رو نبینه
چیزی نمی گی، که کسی ما رو نشناسه
اتاق رو تاریک می کنی، که چی؟
در رو قفل می کنی، که کسی پیش ما نیاد
پرده رو می ندازی، که کسی ما رو نبینه
چیزی نمی گی، که کسی ما رو نشناسه
اتاق رو تاریک می کنی، که چی؟
نوشتهء آدم آهنی در زمان: 10:23
آدمها: هادی آتش خویی
5 comments:
من
تو یه مغازه
پشت پرده
کرکره هاش پایین بوود
اوونی که پام بوود سفید بوود
برادرش اوومد
.....
من خواب میدیدم
طفلی معلوم نیست با چه ذوقی اومده بوده پیشت
او هم شايد مي ترسه
شايد از چيزي فرار مي كنه
شايد از خودش
وقتی قلبها روشن باشه نیاز به روشن بودن اتاق نیست.
میترسه عکس خودشو تو چشات ببینه
Post a Comment