Thursday, February 22, 2007

من هیچ، من نگاه

گلبرگ های خشک
تردید دست سست
ترس از پس از تماس:
پایان کار گل

باتشکر از پاسپارتو

11 comments:

آرش said...

:((

Anonymous said...

می دونستم که عاقبت کار به اینجا ختم می شه چون برای زنده نگاه داشتن گل عشق دیر شده بود . متاسفم

Anonymous said...

گلبرگهاي خشك
تماسي با دست لرزان
كار گل همان موقع تمام شده بود

koooootah said...

عجيبه انگار پشت اين جناس يه تفكر هست

مهدی برزین said...

واقعا آدم گاهی فکر میکنه این ادم آهنی یه دل از گوشت و خون توی سینه اش هست.ولی خودمونیها تو هم یه چیزیت میشه

خشایار said...

به کشتن

Anonymous said...

قانون؟
از همه قانونا بدم میاد
چون محدودم می کنن
فقط ذهنم رو دوست دارم که قانون نداره

Anonymous said...

• :::زندگی بازیست ما بازیگریم:::
• :::::::::::::::رز سياه:::::::::::::
• ::::::::::::به یادم باش::::::::::
• :::::::::::صدای سکوت::::::::::
• ::::::::::::حقیقت روح::::::::::::

Anonymous said...

صوفی ار باده باندازه خورد نوشش باد
ورنه اندیشه ی این کار فراموشش باد
آنکه یک جرعه می از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
رفقا به روز کردم .....لطف می کنین اگر سری بزنین!

Anonymous said...

• :::::::::::روزنه ی امید:::::::::::
• ::::::::::::و خدایی که::::::::::
• :::::::::::::تنهایی ماه:::::::::::
• ::::زندگی یک چرخه ی پوچ::::
• ::::هر خاطره خنجری است::::
• :::::::::::دالان بهشت:::::::::::
• ::::::::::::همکلاسی::::::::::::
• :::::::::::چشم سرخ::::::::::::
• ::::::::::شب سیاه::::::::::::::
• ::::::::فرزند اشتباه زمان::::::::
• ::::::::تنهایی های من::::::::::
• ::::::عشق ماه و خورشید::::::
• ::همه چیز تنها یک چیز است::
• :::گل های باغ زمستانی من:::
گذشته

saaye e tariki said...

http://bp1.blogger.com/_wfULW5BB2ws/RXYpMqtPe7I/AAAAAAAAABo/Qv28u49LTFU/s1600-h/Untitled-1+copy.jpg1.jpg