Sunday, April 22, 2007

کسادی

آخرین بازمانده ای که گمونش می رفت از تو خیابونا جمعم کنه هم شونه خالی کرد و من دست خالی برگشتم. هنوز شب به نیمه هم نرسیده.

7 comments:

Anonymous said...

اخي اهني بيچاره..حالا چرا آخري.خودم جمع و جورت ميكنم.به عنوان آهن قراضه ردت ميكنم بري

Anonymous said...

بازاریا همیشه از کسادی می نالن!
آخرش هم نفهمیدم پس این پول هارو کی در میارن؟

saeed parsa said...

امشب هم به نیمه می رسه حتی شب تموم میشه نگرانم نگرانم نگران فردا

saeed parsa said...

در ضمن اگه اینبار تو قسمت نظر خواهی بنویسی همونی که بالایی گفت خودم ... ( بعلت رودروایسی نمی نویسم جای سه نقطه یه فحش زشته خوب ؟

Anonymous said...

تا حالا برات كامنت گذاشته بودم؟؟؟

پسر قبیله said...

چه کسادی بدی
حتی کامنت به ذهنم نمی رسه
کلمه هم کساد می شه گاهی

Anonymous said...

شب دراز است و قلندر بیدار