Friday, April 27, 2007

تولد جرقه ها

توی تاریکی های اون زیر
نفهمیدم
که من پتو رو بار دار کردم یا پتو من رو

آهای!
کس دیگه ای اینجا نیست؟

21 comments:

Anonymous said...

کسادی!

Alfons said...

عشق مانند کوهیست که هر خری از آن با لا میرود حتی جرقه پتو

Alfons said...

راستی ...آدرس جدیده
گمش نکنی

Anonymous said...

چرا منم...جرقه!!!

Anonymous said...

age nemigofti nemifahmidan taa ghiyaamet ino, inke cheraa jaraghghe, baardaari, kase dige? ... filsoof

22st said...

patoo ya oon hese ajibemoon?
rasty telet avaz shode?

مهدی said...

از نقش هوا غافل نباش

Anonymous said...

می خواستم درباره ی آدم آهنی بگم
راستی چرا؟
شاید آهنی بودن نشانهی تفاوته (Difference) نه جنس.
از این منظر آدم شنی معنی نداره چرا که ساختاریافتگی آهن را نداره
به این خاطر نه وگرنه آره.
مثل پسر بچه ی فیلم "ای آی" درسته که از آهنه ولی عاشقانه داد می زنه مــــــادر
نظر تو چیه؟

Anonymous said...

chera man bodam dige mesle hamzad

Anonymous said...

خوب مسلما تو باردارش نكردي .البته اين يه فرضيه ثابت شدس.اما اينكه پتو تو رو باردار كرده باشه يه فرضيه ديگس.و لاكن كدام عامل اسباب بارداري تو و پتو رو فراهم كرده مساله اي خارج از اين مجاله

بوصالح said...

انا بعید و البعید وطنی

پسر قبیله said...

حالا بارتون چی هست؟

Anonymous said...

امشب
ساقه معني را
وزش دوست تكان خواهد داد،
بهت پرپر خواهد شد.

ته شب ، يك حشره
قسمت خرم تنهايي را
تجربه خواهد كرد.

داخل واژه صبح
صبح خواهد شد.

Anonymous said...

لیس لی فی الحر حاجه
نیکه عندی سماجه
ما ینیک الحر الا
کل ذی فقر و حاجه
فاذا نکتم فنیکو
امرد فی اللون عاجه

Anonymous said...

دستت چو نمی رسد به همزاد
کیر تو به کون دیکران باد

Anonymous said...

bada bada mobarak bada

بوصالح said...

و منظور موافق روی در هم
همه کس دوست می دارند و من هم
هر آنچ اینرا بود آنرا مهیا
هر آنچ ان را بود این را مسلم
رفیق حجره و گرمابه و کوی
به صحرا با هم و در خانه بر هم
مقدم در موخر برده تا ناف
دگر بار این موخر آن مقدم
نهند از دوستی و مهربانی
چنان بر ریش یکدیگر که مرهم
گر این صرفه نگه داری همه عمر
نه دینارت زیان باشد نه درهم
چو نان باشد به خانه کدخدا را
ز سرمایه نگردد حبه ای کم
من این پاکیزه رویان دوست دارم
وگر دشمن شوندم اهل عالم
بدستی را که در مشتی نگنجد
چو انگشتی فرو برده به خاتم
کل یک چشم عریان اوفتاده
چو اعرابی به سر در چاه زمزم
هر آنکس را که یاری در کنارست
اگر هیچش نباشد گو مخور غم
عروسان مقنع بی شمارند
عروسی را کنار آور معمم
که چون بیرون کنی شلوارش از پا
تو پنداری که خر واریست شلغم
اگر باری به پشتش در سپوزی
عرق بر عارضش آید چو شبنم
من آن تازی سوار پهلوانم
که در زیرم بنالد رخش رستم
اگر دانی که دنیا غم نیرزد
به روی دوستان خوش باش و خرم
نظر بر روی منظوری حرام است
که نتوان خفت بر پشتش مهندم
حجاب ننگ و نام از پیش بردار
که محرم کون نپوشاند ز محرم
وصال دوستان میخ است و دیوار
حدیث دشمنان باد است و پرچم
اگر محکم ببندی بند شلوار
هنوزت عقد صحبت نیست محکم
دو دست و هر دو زانو بر زمین نه
اگر پشتی به خدمت می کنی خم
هر آنک از پشت آدم زاد ناچار
رود بر پشت فرزندان آدم
طریقت خواهی از سعدی بیاموز
ره اینست ای برادر تا جهنم

Anonymous said...

چرا هست . به جای زیر پتو گاهیم زیر پاتو نگاه کن

Anonymous said...

شاید هم یه چیز دیگه

کی میدونه

یا یه نفر دیگه

مطمئنی وقتی می رفتی زیر ÷تو باردار نبود ؟؟؟؟

بوصالح said...

نگاه خنده عشق انتظار خواب هم تنی
پسر هنوز باورم نمی شود تو با منی
بجای درد عاشقانه بوسه های آتشین
بجای گریه های خشک سکس های روغنی
چه احتیاج عشق و عاشقی فریب می خورم
منم چه ساده ٬ تو ٬ معلم کلاس مخ زنی
چنین که تشنه توام بجای آب می خورم ترا
تو ای پسر تو ای که مثل آب پاک و روشنی
ترا میان بازوان خود شکار می کنم
اگر چه تو برای صید دانه می پراکندی
چه می شود برهنه در وجود هم فرو رویم
بدون واسطه بدون هر لباس ایمنی
پسر چه نرم می رود فرو بزرگ و سخت آههههههههههههههه
ضخیم و درد ناک مثل کیر آدم آهنی

بهبد پرشان said...

با هزار بدبختي اومدم اينجا برات كامنت بذارم
راستي جنيست پتو چيه ؟؟؟