Tuesday, December 05, 2006

تولد

حُبابم
یه حبابِ کوچیک
هر بار بزرگ می شم
پتّی می ترکم
و آب هم از آب تکون نمی خوره
...

حُبابم

10 comments:

Anonymous said...

حبابی
هر روز بزرگتر می شوی و می ترکی اما دوباره
آری دوباره و این دوباره ها نشان از امید است در تو
و تولد دوباره

Anonymous said...

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود / نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل / زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

aram said...

تولد دوباره
شايد نزديك باشه به تغيير فصل ها
ولي با پريود زماني كوتاه تر

Anonymous said...

salam azize del . . . motefavet va delneshin . . . messe hamishe . . . bashad ke tabarok bashad !

Anonymous said...

نبايدم تكون بخوره!موج پتتي تريكيدنت حباباي ديگرو تكون ميده

Anonymous said...

تكون بخوره ؟
براي كسي هم تا بحال تكون خورده ؟؟

***

امشبم اشک من آزرد و خدارا که چه ظلمی ست
ساقه خرم گلدان نگاه تو شکستن!

سوی اشکم نگهت گرم خرامید و چه زیباست
آهوی وحشی و در چشمه روشن نگرستن

Anonymous said...

پس حبابي كه مي ترسي دست بخوري ميخالف حباب وقتي مي تركه به دريا مي پيونده

Anonymous said...

سلام
دقت کردی دیدی حباب چه رنگیه ؟
دیدی حباب چه قدر ظریفه ؟
دیدی همه دنبال این هستن مه حباب را بترکونند؟
حباب با همه زیبایی که داره اما زود گذره امیدوارم ماهیتت همه مثل حباب باشه اما شکنندگی اونها نباشه

Anonymous said...

پس فكر كردي حباب براي چي بوجود مياد ؟
ذات حباب تركيدنه
و اما پس از تركيدن ؟ كي ميدونه ما كه تركيديم ديگه چيزي نديديم

بازم بيا پيشم خوشحالم ميكني اگه بخواي

مهدی said...

آره
حبابی
ما هم حبابیم
کوچیک؟ شاید
آب، آره
ولی حباب های دیگه چی؟؟
اونا که تکون می خورن
تکون می خوریم
...
مبارک