Wednesday, December 23, 2009
Sunday, December 13, 2009
Thursday, December 03, 2009
Monday, November 30, 2009
Saturday, November 28, 2009
Thursday, October 29, 2009
کوچولوی خنک II
بعد از بارون ِ دیشب کولر رو جمع کردم، شستم، گذاشتم رو بند خشک شه. امسال تنهایی تاش میکنم میذارم تو جعبه، تو انباری، تا سال دیگه.
نمیخواد بیای کمک
Wednesday, September 23, 2009
Monday, August 24, 2009
Monday, July 13, 2009
Smooth Transition
1. (9:00 P.M) "All good things come to those who wait." I'm waiting for good things, no matter how late they come by.
2. (10:30 P.M) It's over. I'm no longer waiting, and no regrets. I do respect the good things' will. I should figure out a way to get used to it. I know I can. I will.
3. (11:20 P.M) I hope I didn't mess up things. I hope I won't miss the whole thing. I believe in hope.
4. (12:00 P.M) I believe in the good things. For him... I'll be waiting...
Special thanks to "khanoom", the editor
Tuesday, June 23, 2009
Tuesday, June 16, 2009
Friday, May 29, 2009
Friday, May 15, 2009
Brainstorming
میگن یه فعالیت گروهیه، اما واسه من یه فعالیت بدنیه: یه ساعت قدم زدن ِ یه سربالایی ِ ملایم مثل ولیعصر. ایدههای زیادی هم لازم نیست تولید بشه؛ یه ایده و یه نتیجه.
Wednesday, April 29, 2009
از زبان مولانا
- تو گویی: "کو و کو؟"، او* نیز سر را
به هر سو میکند، یعنی که "کو؟ کو؟"
- تو را بر در نشاند او، به طراری، که میآیم
تو منشین منتظر بر در، که این خانه دو در دارد
*: حالا خوبه میدونه فقط دنبال خودش میگردی
Friday, April 24, 2009
Skate - I
بعد از هفت جلسه تمرین اسکیت در عرض یه ماه هنوز که هنوزه فقط می تونم به صراط مستقیم برم.
کسی پیدا نمی شه ترمز کردن و دور زدن و کمی حرکات خطرناک یادم بده؟
پ.ن: دوستانی که اعلام آمادگی میکنن:
- تا هنوز تنم جای سالم برای ضرب دیدن و خراش برداشتن داره اقدام کنن
- یه راهی برای تماس بذارن.
Friday, April 10, 2009
Thursday, March 19, 2009
Sunday, March 08, 2009
Monday, March 02, 2009
ویشگون
یک- شصت درصد مطمئنم همزاد با من لج کرده که بیمزهترین ویشگونش نصیب من شد. باشه، خودم درستش میکنم:
میدونستم، ولی یه شب -وقتی تو خواب بودی، تو هم همینطور- تا صبح با نصف گربههای شهر خوابیدم که باورم بشه واقعا هرجاییام.
صبح که سوار دوچرخه برمیگشتم دلم برای آدمهای بینصیب و نصف دیگه گربهها نمیسوخت.
دو-حالا من جواب شوخی مهدی رو بدم
.
.
.
ای هواهای جر-دهندهی صبح ِ سردِ اردیبهشت
که مثل ِ یک پرندهی ناشناس ِ تازه-بال-درآورده
از لای پنجره میافتید توی لیوان ِ چای ِ روی میز
و بالبال میزنید
(شلپ شلپ)
و یا که مثل ِ آیههای معلق
انزال میشوید بر من ِ روی-تخت-دراز-کشیده
من از آتشی hotام
که شما هم
شعلهور-تر-اش نخواهید کرد
من تسخیر ِ جادوییام
که طلسماش را گربههه خورد
(میو میو)
و گربه را لولو برد.
منام که در گذر ِ اردیبهشتها طلسمشده و گـُرگرفته خواهم ماند
ای روزهای اردیبهشت
که مثل ِ مامور ِ مخفی ِ پلیس
در تعقیبِ مناید
بروید و
دستِ خدا حوالهیتان.
.
.
.
لطفا پس از شنیدن ِ صدای بوق کامنت بگذارید.
سه- می خوام -محض شیطنت- اسم آدمهایی که توی مقدمه، متن یا نتیجه پستهای قدیمی وبلاگ آدمآهنی تاثیرگذار بودن رو -تا جایی که یادم بیاد و البته بیدردسر باشه- زیر هر پست به عنوان "آدمها" بذارم. این کار از پست "مهرت" شروع شده و یواش یواش جلو میاد، طوری که فاصله ایمنی با زمان حال رعایت بشه. سمت راست هم یه بخش اضافه شده به اسم "آدمآهنی و آدمها" که لیست این اسامی رو نشون میده.اگه کسی دوست نداشت اسمش رو بیارم لطفا اطلاع بده.
Tuesday, February 24, 2009
Saturday, February 21, 2009
گربهها و آدمها
میدونستم، ولی یه روز کلنجار رفتم تا باور کنم واقعا گربهها رو بیشتر از آدمها دوست دارم.
Saturday, February 07, 2009
BIKE - XVI
ضریب هوشی: چار ماه گذشت تا بفهمم پاییز و زمستون امسال پاییز و زمستونی نیست که نذاره دوچرخهسواری کنم.
فرهنگ: تقریبا بعد از هر خروجی بزرگراهها میشه یه ماشین رو در حال عقبعقب رفتن دید.
توصیههای ایمنی: کنار بزرگراه جای مناسبی برای پارک خودروهای عشاق جوون نیست.
نوستالژی: هنوز بعد ِ دو-سه سال با شرق تهران راحت ترم.
جمع بندی: یه روز خوب ِ خوب؛ فقط به خاطر طعم عالی علی.